ظهر دیروز یکی از مدارس ابتدایی شهر برازجان شاهد اتفاقی تلخ و ناگوار برای یکی از دانش آموزان پایه دوم بود تا زنگ خطری جدی برای مدیران مدارس و اولیاء دانش آموزان استان بوشهر باشد.
به گزارش گلستان ما به نقل از اتحاد جنوب، دقایقی بعد، فرزندی که صحیح و سالم به مدرسه رفته بود تا کسب علم و تربیت کند، با نگاهی بی رمق، مضطرب و بیقرار بر روی تخت عمل جراحی قرار می گیرد و پزشک معالج، تعهدنامه ای بالا بلند به امضای اولیائش می رساند که در یکی از بندهای آن آمده: ممکن است حتی عصب دست فرزندتان قطع و دست وی برای همیشه ناقص شود…
شرح یک رخداد تلخ برای دانش آموزی که ممکن است برای همیشه ناقص شود…
ظهر دیروز یکی از مدارس ابتدایی شهر برازجان شاهد اتفاقی تلخ و ناگوار برای یکی از دانش آموزان پایه دوم بود تا زنگ خطری جدی برای مدیران مدارس و اولیاء دانش آموزان استان بوشهر باشد.
محمدرضای ۸ساله، دانش آموز آسیب دیده در یکی از مدارس برازجان
“محمدرضا سهراب پور”، دانش آموز پایه دوم دبستان، دیروز، سرحال و شاد و سلامت، همچون روزهای دیگر راهی مدرسه شد اما ساعاتی نگذشته بود که یکی از اولیاء مدرسه در تماس با مادر وی خبر از رخداد حادثه ای برای این کودک داد.
دستی که از دو ناحیه آرنج و بازو شکسته و ممکن است برای همیشه ناقص شود
اولیاء این دانش آموز هرچه سریعتر خود را به مدرسه فرزند می رسانند و با دست متورم، کبود شده و آویزان فرزند خود مواجه می شوند.
والدین، “محمدرضا”ی معصوم و بی قرار را سریعا به بیمارستان شهر برازجان منتقل می کنند اما این بیمارستان به دلیل نداشتن پزشک در آن زمان، از خانواده این کودک می خواهد وی را به بیمارستان بوشهر منتقل کنند!
“محمدرضا”، پس از ساعاتی در بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهر تحت معاینه پزشک متخصص قرار می گیرد و دکتر “امین زاده”، خبر از تلخی و ناگواری این حادثه را به اولیاء منتقل می کند: « دست فرزند شما از دو ناحیه آرنج و بازو به شکل وحشتناکی شکسته و به اصطلاح استخوانهای آرنج خورد شده اند؛ سریعا وی را به اتاق عمل منتقل کنید، من همه تلاش خود را انجام می دهم اما امکان اینکه دست فرزندتان بعد از عمل باز و بسته نشود وجود دارد…»
آه از نهاد خانواده و همراهان “محمدرضا” بلند می شود و برای لحظاتی فقط اشک،آه، سکوت و بهت فضای اتاق را در برمی گیرد.
دقایقی بعد، فرزندی که صحیح و سالم به مدرسه رفته بود تا کسب علم و تربیت کند، با نگاهی بی رمق، مضطرب و بیقرار بر روی تخت عمل جراحی قرار می گیرد و پزشک معالج، تعهدنامه ای بالا بلند به امضای اولیائش می رساند که در یکی از بندهای آن آمده: ممکن است حتی عصب دست فرزندتان قطع و دست وی برای همیشه ناقص شود…
این دانش آموز بی گناه و معصوم، از ساعت ۴۵دقیقه بامداد تا ساعت ۴:۱۵ امروز تحت عمل جراحی سنگینی قرار می گیرد و چهار میله ال (L) مانند در آرنج دست او تعبیه می شود. دکتر “امین زاده”، پزشک معالج وی می گوید، عمل نسبتا خوبی بود و برای ساعاتی کمپرس یخ بر روی دست کودک بگذارید تا در صورت متورم نشدن، دست کودک گچ گرفته شود.
حالا “محمدرضا” همچنان بر روی تخت بی رمق و بیقرار، منتظر ادامه معالجه اش است و خانواده او با گریه و اضطراب، منتظرند که بدانند چه سرنوشتی در انتظار فرزند بی گناهشان است…
محمدرضا، مضطرب و نگران پیش از عمل جراحی
نکته ای دردناک از بی مسئولیتی اولیاء مدرسه
اما نکته قابل تامل و دردناک این ماجرا آن جایی است که اولیاء مدرسه این دانش آموز و اولیاء دانش آموزی که چنین بلایی را بر سر همکلاسی خود آورده است، از لحظه رخداد این حادثه تا کنون، حتی یک تماس تلفنی با اولیاء دانش آموز آسیب دیده نگرفته و حال وی را جویا نشده اند.
حتی امروز که از طرف خانواده “محمدرضا” با اولیاء مدرسه تماس گرفته می شود تا بدانند کدام دانش آموز و به چه دلیلی چنین حرکت پرخاشگرانه ای را انجام داده، به ایشان گفته می شود که ما امروز دانش آموزان مدرسه مان را به اردو برده ایم و فقط حواستان باشد بیمه دانش آموزی، خسارت آسیب به فرزندتان را خواهد داد!! حرفی که فقط شدت ناراحتی اولیای “محمدرضا” را بیشتر کرد.
چند سوال از اولیاء مدرسه این دانش آموز
حال سوالی که باید از اولیاء این مدرسه پرسید این است که مسئولیت دانش آموزی که سالم به شما تحویل داده شده و امروز در گوشه ای از بیمارستان، نگران فردا و سرنوشت سلامتی خود است با کیست؟
آیا زنگ تفریح بیشتر از۱۰دقیقه است که ناظم مدرسه نباید در حیاط مدرسه حضور داشته و دانش آموزان را کنترل کند؟
آیا اگر برای فرزند شما هم در مدرسه اتفاقی رخ دهد، از حال وی ولو با یک تماس تلفنی جویا نمی شوید؟
اگر دست این کودک معصوم برای همیشه ناقص شود، آیا عذاب وجدان لحظه ای رهایتان خواهد کرد و خود را خواهید بخشید؟
آیا اصلا متوجه کوتاهی و تقصیر خود در این حادثه تلخ شده اید تا درس عبرتی باشد و منبعد در زنگ های تفریح نظارت بیشتری بر فرزندان مردم که به امانت به دست شما سپرده اند، داشته باشید؟
مگر نه اینکه، مدرسه، محل تعلیم و تربیت است. آیا اصلا به این فکر کرده اید که تربیت دانش آموزان تا زمانیکه در مدرسه اند، جزء وظایف شماست و شما در قبال پرخاشگری دانش آموزی که چنین بلایی را بر سر همکلاسی خود آورده نیز مسئولید؟
محمدرضا، دانش آموز ۸ساله، بی رمق و بی هوش، پس از عمل جراحی
چند سوال از اولیاء دانش آموز پرخاشگر
و اما اولیائی که چنین دانش آموز پرخاشگری را به جامعه تحویل داده اند که در سن ۸سالگی، وقتی همکلاسی اش از او می خواهد که به وی هم اجازه دهند در جمعشان بازی کند، اینگونه از روش کتک و پرخاش استفاده کرده، او را هل می دهد و کودکی را در آستانه نقص عضو قرار می دهد، با خود اندیشیده اید که فرزند شما در سن نوجوانی و جوانی، چگونه انسانی خواهد بود؟
اینکه به خود زحمت نداده اید که حتی حالی از این دانش آموز بپرسید را چگونه توجیه خواهید کرد؟
آیا در صورتیکه خدای ناکرده “محمدرضا” برای همیشه، ناقص شود، خود را به خاطر تربیت چنین فرزند پرخاشگری خواهید بخشید؟
اتحاد جنوب در این گزارش خود نوشت:براستی چه کسی حافظ و تامین کننده سلامت کودکان بی گناهی است که سلامت و شاداب پای به مدرسه می گذارند و اینگونه بیقرار و ناقص به خانواده تحویل داده می شوند؟ براستی چه کسی مقصر این گونه اتفاقات تلخ است؟ و براستی چندین بار دیگر شاهد چنین رخدادهای تلخی در مدارس استان خواهیم بود؟ چه کسی پاسخگوست؟!
محمدرضا، دانش آموز ۸ساله، بی رمق و بی هوش، پس از عمل جراحی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
گلستان مابه نکته بسیار مهمی در آخرنوشته های خودش اشاره کرد.و اونم روش صحیح واصولی تربیت فرزندان بود.همه ما سعی کنیم فرزندانی با آداب واخلاق اسلامی تربیت دهیم تا شاهد اینگونه قضایایی درجامعه نباشیم.آیا اولیای کودک ضارب به عاقبت جوانی فرزندشان فکر کردند که می تواند مسبب بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی دوران جوانی و بلوغ خود گردد